کتاب کسی نیست به سرهنگ نامه بنویسد در اصل اقتباسی است از یکی از شخصیتهای فرعی داستان صدسال تنهایی به نام آئورلیانو. این نوشتهی گابریل گارسیا مارکز در زمان فقر و تنگدستی خودش شکل گرفته است و از این جهت شباهتهایی با شخصیت اصلی داستان، یعنی سرهنگ دارد. کتاب کسی به سرهنگ نامه نمینویسد شرح حال سرهنگی است که پس از سالها خدمت در ارتش، به انتظار رسیدن نامهای در جواب درخواستش برای مقرری نشسته است. حقی که به عقیدهی او مسلما برای اوست، و بیشتر از هر چیزی با زندگی خودش و همسرش معجزه میکند. یعنس از گرسنگی و تشنگی و تنگدستی رهایشان میکند. اما امان از نامهای که نوشته بشود و برسد به دستش. خواندن این کتاب کسی نیست به سرهنگ نامه بنویسد را به تمامی دوستداران ادبیات و رمان امریکای جنوبی توصیه میکنم. اگر کتاب صدسال تنهایی را دوست داشتید، حتما از خواندن این کتاب هم لذت خواهید برد.
قسمتهایی از داستان
«سرهنگ حدسش را میزد. بررشی تحیلیلی آخرین رویدادهای ملی بود که به صورت پُلیکپی تکثیر و مخفیانخ پخش میشدند. اطلاعیههایی بودند راجع به وضعیت مقاومت مسحانه در کشور. ضعف بر وجودش غلبه کرد. ده، سالِ اطلاعرسانی محرمانه هنوز بهش نیاموخته بود که هیچ خبری به اندازه خبرِ ماهِ جاری غافلگیرکننده نیست. تازه از مطالعه فارغ شده بود که پزشک به اتاق نشیمن برگشت. »
در بطن داستان کتاب کسی نیست به سرهنگ نامه بنویسد
نگاه گارسیا مارکز همیشه اندکی تیزبین و قضاوتگر در مورد سیاست بوده است. چیزی که اقتضای زندگی در امریکای جنوبی است. این نگاه هم در اکثر آثار او به چشم میخورد. در این کتاب، علاوه بر شخصیت اصلی که گره خورده با سیاست است، فرزندش نیز در گیر و دار چاپ و تکثیر اعلامیه علیه دولت حاضر عمرش به پایان میرسد و تنها یادگاری از او، خروس جنگیاش، به جای میماند. مادر و پدر او مدام درگیر اینند که انتقام جویی پسرشان را بکنند یا این که با ذبح خروس، اندکی از مایحتاج خواب و خورشان را تأمین کنند. کتاب کسی نیست به سرهنگ نامه بنویسد شرح امید و انتظاری طولانی مدت و شاید حتی واهی است که منجر به چیزی نمیشود مگر پختگی و کهنگی شخص. به راستی که هیچ چشم امیدی به باز شدن دستگیرهی در از بیرون نباید دوخته شود. بلکه باید با چرخاندن آن از داخل قدمی برداشت و درب مسیر راه و رویا گشود.
درباره گابریل خوزه گارسیا مارکز
گارسیا مارکز رماننویس، روزنامهنگار و فعال سیاسی کلمبیاییست که در مارس 1927 متولد شد. وی پس از درگیری با دولت حاکم و تحت تعقیب قرار گرفتنش، به مکزیک سفر کرد و در آن ساکن شد. در سال 1941 اولین نوشتههایش را در روزنامه به چاپ رسانید. اولین کتابش را با الهام از ویلیام فالکنر، در سال 1960 به چاپ رساند و 5 سال بعد شروع به نوشتن رمان بزرگ صد سال تنهایی، به سبک رئالیسم جادویی کرد و دو سال بعد اولین نسخههای آن را منتشر کرد. قابل ذکر است که در سال 1982 به واسطهی همین رمان برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد.
مشخصات کتاب کسی نیست به سرهنگ نامه بنویسد
نویسنده: گابریل خوزه گارسیا مارکز مترجم: کاوه میرعباسی زبان اصلی: لاتین ژانر: رمان خارجی
- تعداد صفحات: 84