رویای سلت اثر ماریو بارگاس یوسا، نام رمانیست مستند و بر اساس واقعیت که در قرن نوزدهم میلادی اتفاق میافتد. روایتی از راجر کیسمنت، دیپلمات ایرلندی که در طول زندگی و خدماتش به کشور خود، تبدیل به فردی ناسیونالیست میشود؛ و مبارزاتی علیه استثمار و بردگی میکند که مسبب ثبت شدن نامش در تاریخ و حافظهها میشود. رمان رویای سلت بدون فهرست، مقدمه یا پیشگفتار و تنها با بسنده کردن به سخنی از «خوسه انریکه رودو» شروع میشود. در بدو ورود به داستان با شخصیتی آشنا میشویم که مدتی میشود که در زندان مانده، و از بد روزگار هم زندانبانی بدعنق به پستش خورده که بر اساس قوانین سفت و سخت زندانهای بریتانیا موظف و مقید است که هیچگونه ارتباط کلامی، تآمل یا صحبتی با زندانی نداشته باشد.
سطرهایی از رمان رویای سلت اثر ماریو بارگاس یوسا
«درحالی که بازوهایش را میمالید، برخاست. چه مدت خوابیده بود؟ یکی از عذابهای «زندان پنتانویل» بیخبری از وقت بود. در «زندان بریکستون» و «برج لندن» به صدای ناقوسها گوش میداد که نیم ساعتها و ساعتها را اعلام میکردند؛ اینجا دیوارهای ضخیم نمیگذاشتند طنین ناقوسهای کلیساهای «کَلِدونییَن رود» و همهمه و هیاهوی بازار «ایسلینگتون» به داخل زندان برسند.» «همین که سپیده دمید، خانهای را که در آن منزل داشت ترک کرد و به سمت رودخانه سرازیر شد. پس از آن که برکهای را یافت که در آن میتوانست جریان آب را تاب بیاورد، برهنه آبتنی کرد. آب سرد مثل مشت و مال برایش مؤثر بود.» «نه در کنگو نه در آمازون از کسی که آن همه تلاش کرد تا جنایتهای هولناکی را افشا کند که در ایام کائوچو در آن سرزمینها اتفاق میافتادند هیچ نشانی نمانده است. در ایرلند، یادگارهایی از او را، به صورت پراکنده، در جزیره میتوان یافت.»
چرا رویای سلت را بخوانیم؟
این رمان شورانگیز به مسائلی همچون زورگویی، بردگی استعماری و استثمار که در هر نقطهای در جهان در حال رخ دادن است پرداخته، و روایتگر برگ مهمی از تاریخ شده است. برگی که در پانویس آن، ستمگری به ضعیفان و مظلومان بیداد میکرده و کسی گوشش دورتر از متن را نمیشنیده یا اینکه ترجیح میداده بیتفاوت از آن بگذرد تا این که خود را درگیر کند. با آغاز کتاب و درست سر بزنگاهی که اولین سطر از رویای سلت اثر ماریو بارگاس یوسا را میخوانید حتما حس خواهید کرد که درست پیش پای شما، یک طوفان عظیم رخ داده بوده؛ یا حداقل وسط بحبوحهی داستان به آن ورود کردهاید. همین مسئله سؤال و کنجکاوی شما را برمیانگیزد تا پیگیر این که چه شده و چه خواهد شد، بشوید. و خوشبختانه یا متأسفانه آخرین باری که توانستید بیرون داستان و سرگرم انجام کاری غیر از خواندن رویای سلت باشید، گذشته است! ناچارید تا آخرین نقطهی آن پیش بروید. این رمان نوشتهای در هم آمیخته است از دستهی رمانهای تاریخی و روزنامهنگاری. چرا که برگرفته از مستندات و روایاتی حقیقی، کتابها و مقالاتی است که افراد در جای جای قارهها، از ایرلند و ایالات متحده تا بلژیک و آلمان و پرو در اختیار ماریو بارگاس یوسا قرار دادهاند.
مشخصات کتاب رویای سلت
نویسنده: ماریو بارگاس یوسا مترجم: کاوه میرعباسی زبان اصلی: اسپانیایی ژانر: رمان تاریخی تعداد صفخات : 464