کتاب آن رایحه از نویسندهی مصری، صنعالله ابراهیم، هنگامی نوشته شد او به تازگی از زندان آزاد شده بود. او پنج سال از دنیا دور بود و پس از آن روزهای خود را به آشنایی با این جهان جدید گذراند. هنگامی که به خانه برگشت چیزی در درونش او را وادار به نوشتن سریع حوادث آن روز و مشاهداتی میکرد که لرزه بر اندامش میانداختند. حقایق تاریک جهانی که در اطرافش میدید او را ترغیب به نوشتن این کتاب کرد.
معرفی کتاب
صنع الله ابراهیم در زندان شروع به نوشتن یک کتاب در باب کودکی کرد. هنگامی که از زندان آزاد شد و در خانهای جدید مستقر شد به زیر و رو کردن نوشتههایش پرداخت اما دیگر انگیزه و شور قبل برای نوشتن را نداشت؛ پس از خود پرسید نوشتنی که به درگیری خونین با استعمار و تلاشها در راه سوسیالیسم و تناقضات همراه با همهی اینها، به وحشت و شکنجه و زندان و مرگ و غصههای شخصی، نپردازد پس به چه درد میخورد؟ پس تصمیم گرفت زشتیهای این جهان را با لحنی رک و صادقانه روایت کند و تمام حقیقتهای تاریکی که با چشم خود دیده است را برای دنیا افشا کند. او معتقد است در دنیایی که پر از کثیفی و زشتی است دلیلی ندارد از زیبایی گلها و دلانگیزی عطرشان بنویسیم. کتاب آن رایحه سبک و صدایی خاص دارد که میتواند با صداقتش شما را غافلگیر کند.
گزیدههایی از کتاب
«هر از چندگاهی آه گرمی میکشید و میگفت: خدایا. گفتم: اگر فروید اینجا بود چیزی حوالهات میکرد. گفت: خیلی چیزها. غذاهایمان را خوردیم و بلند شد. پیرهن نازکی گوشت تنش را پوشانده بود. به سرعت نگاهم را برگرداندم و چشم دوختم به چشمهای ساده و بیپیرایهاش. رفت به اتاق که بخوابد. من هم خوابیدم. وقتی بیدار شدم در جستوجویش وارد اتاق شدم. تختش انتهای اتاق بود. به پشت خوابیده بود و پشت سرش به من بود و چشمهایش به دیوار رو به رویم. بلند شد و پیرهنی نارنجی پوشید. در بالکن نشستیم. گفت که بچهاش دوستم دارد. عاشق صدای آرام مطمئن و حرکات بیتکلفش شدم. گفتم که احساس میکنم پیر شدهام. خیلی کم پیش میآید بخندم یا لبخند بزنم. همهی آدمهایی که در خیابان و مترو میبینم اخم کردهاند و لبخندی در کار نیست. اصلا از چه چیزی شاد باشیم؟ از کتاب حرف زدیم. گفت که مدتهاست دیگر کتاب نمیخواند، از وقتی بچه به دنیا آمده. پرسیدم طاعون را خوانده است. احساس کردم خیلی چیزها وابسته به جوابش است. اما گفت: نه.»
خواندن این کتاب به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
کتاب آن رایحه کتابی بسیار چالشبرانگیز محسوب میشود. برای نویسنده مشکلات خانوادگی زیادی در پی داشت زیرا در آن از برادر و خواهر و عمو و دیگر بستگان صحبت شده و جزئیات صمیمانهای از آن روایت شده بود که ممکن بود خواننده با خواندن برخی از آنها جا بخورد. با این حال این کتاب منحصر به فرد چیز جدیدی به دنیای ادبیات اضافه کرد و به شما پیشنهاد میکنیم که خواندن آن را از دست ندهید.
به خواندن ادامه دهید
در صورتی که از این اثر لذت بردید به شما پیشنهاد میکنیم کتاب کمیته از همین نویسنده را نیز مطالعه کنید. از کتابهای این سبک میتوان به کابوسهای بیروت از غاده سمان نیز اشاره کرد.
مشخصات کتاب آن رایحه:
نام اصلی: تلک الرائحه نویسنده: صنع الله ابراهیم مترجم: احسان موسوی خلخالی ژانر: داستان تعداد صفحات: ۶۸