در این کتاب از سری کتابهای «کلاسیکهای جیبی» دو داستان کوتاه فرانسوی با عنوانهای «عشای ربانی ملحدان» و «سربازخانه وظیفه» آمده است. در «عشای ربانی ملحدان»، داستانی مشترک از دکتر «بیانشون» و جراح فرانسوی «دسپلن» شهیر روایت میشود. دسپلن عشای ربانی را که از بدعتهای پاپ است و بیش از ۶ قرن سابقه ندارد نوعی زهد فروشی و عملی بیهوده میداند. دسپلن از تفریحات ملحدانه خود آشکارا لذت میبرد. دکتر بیانشون، تصمیم میگیرد دسپلن را زیر نظر بگیرد و این زیر نظر گرفتن رمز و راز ماجرا را پیچیدهتر میکرد و ... .